در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «محسن اثر پروانه»

داستان یک فروپاشی

نوید جعفری، «محسن اثر پروانه» نوشته آرمین حمدی پور و کارگردانی رعنا شبانکاره، ادعایی ندارد جز آنکه می خواهد یک تئاتر باشد با همه ملزوماتی که از یک تئاتر سراغ داریم.

شاخصه اصلی محسن اثر پروانه آنجاست که نمیخواد خودنمایی کند، قصد مرعوب کردن یا گیج کردن مخاطب را ندارد تا از طریق گنگ بازی های مرسوم یا پیچیده نگاری بگوید چیزی در دل این تئاتر است که هر کسی نمی تواند ببیند و درک کند.

اتفاقا همه تلاشش را به کار بسته تا از طریق روایت صحیح متن دریچه ای از زندگی معمولی را به مخاطبش عرضه کند.

متن را آرمین حمدی پور نوشته است که در جایگاه کارگردان شاهد کارگردانی متون خودش بوده و اغلب متن هایش را خوانده ام.

محسن اثر پروانه اما در شکل آثار قبلی آرمین، اثری متفاوت است از آن جهت که مولف، گویی در پی تجربه نمونه دیگری از روایت بوده و به زعم من در آن موفق عمل کرده است.

آرمین حمدی پور از مسیر نوشتن و کارگردانی تجربه‌اندوزی کرده و حالا کی تواند شخصیتش را در خط داستان از ابتدا تا انتها به سلامت از سفرش بگذراند.

شخصیت پردازی و دیالوگ پردازی متن از نکات موثر اثر است، شخصیت ها باور‌‌پذیر هستند و می شناسیم شان و انگار از دل جهان خودمان بیرون آمده اند و دیالوگ نویسی هم منطبق بر همین، راحت و روان از کار درآمده است.

هرچند متن همچنان از برخی اضافه گویی ها رنج می برد و حتی بخش های کوچکی از آن قابل حذف است.

نکته اصلی در هر تئاتر نوشت یا نمایشنامه به نظرم جهان بینی نویسنده است، جهان بینی که می تواند نوشتار را بدل به یک بیانیه وراج و شعار زده کند یا تبدیل به یک موجود ناقص الخلقه که در نهایت به ضرب و زور طراحی و یقه درانی بازیگر بتواند ضعفش را بپوشاند اما «محسن اثر پروانه» مبتنی بر دغدغه مندی نویسنده و بالطبع کارگردان است که هوشمندانه روایت را درک و تحلیل کرده و برای به اجرا رساندن آن به اصل تئاتر تکیه کرده است نه شوآف.

محسن نمونه ای از جامعه ماست، گویی از دل مخاطبان همین اجرا بیرون آمده است، نوع نگاهش به جهان و دغدغه ها و ترس هایش شبیه چیزهایی است که همه ما تجربه کرده‌ایم و از این جهت با او همراه می‌شویم.

محسن در لبه ماندن و رفتن ایستاده است، هزار دلیل برای رفتن دارد و چشم انتظار دلیلی برای ماندن است.

و او در جهانی برزخی میان اسب ها و کرگدن ها گرفتار است و گویی از آن گریزی ندارد و حتی وقتی رفتن را انتخاب می کند باز در جهانی عجیب حبس می شود.

در همه مسیر چه آنجا که با مخاطب حرف می‌زند تا دیدارش با مشتری و روانشناس و رفیق صمیمی سرخوشش، تا دیدار با مادرش همه و همه نشانه هایی از نیاز به دلیلی برای ایستادن و ماندن دارد که محقق نمی‌شود.

اگر کارگردان را نویسنده دوم هر متن بدانیم، جهان بینی که توسط نویسنده منجر به نگارش این تئاتر نوشت شده است، دقیقا توانسته با دغدغه و نگاه رعنا شبانکاره به عنوان کارگردان عجین شود و اصولا انتخاب یک متن در خیل آثار متعدد توسط کارگردان نمایانگر درک و دغدغه مندی او و فهم جهانی است که توسط نویسنده خلق شده است.

«محسن اثر پروانه» دقیقا نمونه بارز همین ارتباط موثر میان نوشته و اجراست.

تحلیل دقیق و بررسی کامل متن توسط کارگردان باعث شده تا همه بازی ها، طراحی ها و همه داشته های کار در یک خط و یک تحلیل مشترک به اجرا برسد.

دیدن «فعل» تجربه قبلی کارگردانی رعنا شبانکاره و حالا اجرای این متن بیشتر ما را با جهان فکری و ایده پردازی کارگردان آشنا می کند.

رعنا شبانکاره بر اساس روایت داستانی اش هوشمندانه به جای توسل به طراحی های عجیب و غریب، به خود صحنه و ساده ترین ابزار متوسل شده است.

در تمام طول اجرا بازیگران در دو گوشه صحنه شاهد اتفاقات هستند، نسبت به واقعه ری اکشن دارند و گویی خود بیننده خود هم هستند.

پشت صحنه ای وجود ندارد، بازیگر مادر در مقابل چشم ما تغییر می کند و چهره اش را ترمیم می کند و یا هر آنچه قرار است در صحنه استفاده شود همانجا حضور دارد.

محسن با بازی خوب پویان فریدونی از ابتدای ورود مخاطب روبه ما نشسته است و جیبهایش پر از آب است، آبی که به مرور صحنه را پر می کند.

در اوج سادگی اوست و یک صندلی پیانو که دلالت بر حرفه او دارد و یک ساک دستی که در کنار اوست تا جایی که باز می شود و به یکباره دریا از آن سرریز می کند.

استفاده از کات برای تغییر مکان همانند صحنه اول به دوم بین مشتری و روانشناس، یا تماس تلفنی و .... از جمله استفاده های موثر کارگردان برای ارتباط هر چه بهتر با مخاطب است.

و نکته قابل توجه نمایی از یک خانه کج و معوج است، دیوار ها و سقفی وجود ندارد تنها خطوطی آویزان وجود دارد که در ابتدا خانه را ، سقف و مکان های مورد نظر را می سازد و هرچه پیش می رویم بی آنکه متوجه شویم از زمین به بالا کشیده می شود تا جایی که دیگر نقطه اتصالی جز قاب آخر نمی ماند که همچنان معتقدم ای کاش آنهم در پایان از زمین کنده و به سقف می رفت تا این تنهایی کف اقیانوس و بی‌چیزی ، این یاس و شناور بودن بیشتر و بیشتر بر مخاطب تاثیر بگذارد.

روایت فروپاشی تا گریختن و نهایت مرگ، پایانی تلخ بر زندگی مردی است که در پایان همه آرزویش این است کاش پدر و مادرش بر حسب اتفاقی ساده او را به دنیا نیاورده بودند.

«محسن، اثر پروانه» از منظر کارگردانی اثری قابل قبول و فکر شده است، برای طراحی و لحظات بازی ایده پردازی شده و فضای سیال ذهنی که در متن وجود دارد به خوبی در اجرا به مدد کارگردانی و بازی ها خودش را نمایان می کند.

برای بخش پایانی مرور یکی از قسمت های اجرا به نظرم می تواند راهگشا باشد ، بخشی که در میانه اجرا اتفاق می افتد و صحبت های محسن و دوستش حجت با بازی خود نویسنده است.

قطعه ای که هم از نظر متن و هم کارگردانی یکی از بهترین قسمت های اجرا را پدید می آورد.

هر دو در وسط صحنه رو به بالا دراز کشیده اند در حالی که پایشان به سمت انتهاست دراز کشیده اند.

ساک سفری محسن در صحنه هست و حالا صندلی پیانو به وسط کشیده شده و بدل به میز یا مبل خانه شده است.

دیالوگ ها در اوج بطالت و هجو است، حرفهایی بی سر و ته که می تواند سالها ادامه پیدا کند، شبیه بخش نخست فیلم های تارانتینو که بازیگران عامدانه دست به مزخرف گویی می زنند و اصولا کدام از ما در کنار بهترین دوستمان چنین تجربه ای نداشته ایم؟

این صحنه دقیقا بخشی از جامعه امروز را به تصویر می کشد، رویاپردازی هایی تکراری با سئوال اگر اینقدر پول داشتی چه می کردی؟ اینکه در نهایت هیچ پولی نمی تواند حال این آدم درمانده را بهبود ببخشد وقتی در مسیر رویاهاش به بن بست خورده، شبیه هنرمندی که رویای بتهوون شدن در ذهن داشته و حالا اهنگساز کلیپ ها و موسیقی های زرد و مبتذلی است که خودش هم می داند راه به جایی نمیبرد.

بن بستی که آدمهای قصه در آن حضور دارند، دقیقا شبیه ماست و همین اصلی ترین دلیل موفقیت «محسن اثر پروانه» است.

 

 




مطالب مرتبط

نگاهی به اجرای هملت، به کارگردانی آرمین حمدی پور

در جستجوی تئاتر در جستجوی هملت
نگاهی به اجرای هملت، به کارگردانی آرمین حمدی پور

در جستجوی تئاتر در جستجوی هملت

نوید جعفری؛* آرمین حمدی پور از جمله کارگردانان های جوانی است که تمامی کارهایش را دنبال کرده‌ام. دیدن اولین تجربه هایش بصورت اتفاقی تا دیدن کارهای اخیرش بصورت عمدی ، تجربه جالبی است از طی شدن مسیری ...

|

نگاهی به نمایش سیاه بازی «خواستگاری کتی ۲۰۲۰»

سیاه بازی در خاطره ابوریحان
نگاهی به نمایش سیاه بازی «خواستگاری کتی ۲۰۲۰»

سیاه بازی در خاطره ابوریحان

نمایش سیاه بازی «خواستگاری کتی ۲۰۲۰» به نویسندگی و کارگردانی علی ثابت در تماشاخانه ابوریحان میزبان علاقه مندان است، نوید جعفری کارگردان و منتقد تئاتر و سینما در یادداشتی به نقد و بررسی این نمایش پرداخته است.

|

«هملت» در شیراز به صحنه رفت

«هملت» در شیراز به صحنه رفت

نمایش «هملت» محصول کارگاه سوم ساختن (قدم زدن در هوای مه آلود) به سرپرستی و کارگردانی آرمین حمدی پور و با بازی هنرجویان این کارگاه به صحنه رفت.

|

نظرات کاربران