در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش اکبر کجاست

پرواز بر فراز اتاق شماره ۱۳

تاویل به قلم کیوان اصلاح پذیر نویسنده و منتقد ادبی

خلاصه نمایش:

سید و اکبر سالهای زیادی در آسایشگاه زندگی می کنند و در تدارک مراسمی هستند...

نویسنده ، طراح و کارگردان : محمد حسن محمودی

بازیگران : محمد قائد نیا ، محمد حسن محمودی

تندیس بهترین بازیگر مرد برای محمد قائدنیا

رتبه دومی بازیگر مرد برای محمد حسن محمودی

تقدیر از نمایشنامه برای محمد حسن محمودی

نامزد دریافت بهترین گریم برای نرگس شیرازی نژاد(از بیست و هشتمین جشنواره تئاتر فجر استان

فارس)

--------------------------------

مقدمه:

یکی از راه بندهای هنر برآمده از جنگ همانا یکجانبه نگری و تنگ کردن میدان دید به خطوط غیر قرمز

است . این اتفاق منحصر به هنر جنگی ایران نیست بلکه بطور مثال فیلم های جنگی هالیوود و یا اتحاد

شوروی سابق نیز بصورت یک جانبه و تک بعدی و تنها در محدوده ی منافع ملی تعریف شده ی رسمی

تولید می شود و می شد. البته با این تفاوت که مستقل ها هم – گرچه امکان تبلیغ و پخش اندکی دارند

– می توانند حوزه ی سنتی منافع ملی را نقد کنند اما به دلایل تاریخی – که شاید هم قابل توجیه باشد

– برای یافتن هنر انتقادی و غیر رسمی ( نسبت به دیدگاه رسمی ایران )هم باید در همان حوزه ی هنر

رسمی به دنبالش گشت . نمایش " اکبر کجاست " از آن دست نمایش ها ست که در مرز بین دیدگاه رسمی

و غیر رسمی ایستاده است و از این نظر قابل توجه می باشد . برخلاف بسیاری از نمایش ها که جنگ و

دفاع نه بعنوان دغدغه بلکه فقط به صورت مضمون و دستمایه و پلکان جلب توجه ، مورد استفاده قرار

می گیرد ، نمایشنامه " اکبر کجاست " یک نمایش دغدغه دار است که تلاش کرده تا با تکیه بر رئال محض

خود را به مرز بی طرفی بکشاند و خواننده را به بی غرضی خود معتقد سازد . پس در مجموع این تاویل

به اصل بی طرفی بر پایه رئالیسم محض در نمایش می پردازد تا از این راه بتواند نگاهی واقع بینانه تر

به اجتماع داشته باشد .

جانمایه :

دنیای رنجوران عقلی دنیایی عمیقا هنری است ! عقل از کف دادگان قاضیان بی ملاحظه ی رویدادهای

عقل سوزند . بهلول عاقل از نمونه های فراوان این بی عقلان افشاگر است . می گویند "بر دیوانه حرجی

نیست " و این همان جانمایه ای ست که دست هنرمند را باز می گذارد حتی اگر طاق بالنعل مستند باشد

زیرا واگویی و تولید اثر بعنوان کالای هنری ست که به مستندهای دور و بر ما معنا می دهد و از یک گزاره

ی بظاهر بی معنا ( اعمال و گفته های دیوانگان ) یک پروژه ی معنا دار می سازد . اتاق نحس شماره 13

پاداشی دردناک و ترسناک – دردآور تر و ترسناکتر از جنگ – است که آسایشگران را در هراسی دائمی نگه

می دارد . این دو گرچه علائم دیوانگی از خود بروز می دهند اما در همان حال همه حساسیت های مردم

عادی را از خود بروز می دهند ( واکنش به سرنوشت زن و بچه و برخورد عاطفی خانواده و سرنوشت

نامعلوم در اتاق شماره 13 (و به این ترتیب وجه بهلولی نمایش را تقویت می کنند .

 

رئالیسم حاد:

اولین ترفند رئال سازی در این نمایش پخش فیلم مستند در ابتدا و انتهای نمایش است . قرار دادن

نمایش در پرانتز فیلم مستند همان کارکرد اپوخه ( پرانتز هوسرلی که دانایی و آگاهی را موقتا نادیده می

گیرد تا امر واقع بدون تفسیر ظاهر شود ) را منتهی بصورت معکوس دارد . یعنی امر پدیدارشدنیِ بدون

تفسیر همان فیلم های ابتدا و انتها از جنگ و آسایشگاه است و امر تفسیر کردنی همان نمایشنامه ی " اکبر

کجاست " . در این وضعیت ما اکبر را در ابتدا و انتها بصورت زنده و کاملا بی طرفانه در جبهه ی جنگ

و آسایشگاه می بینیم و آنچه در نمایش میانی رخ می دهد نه روند زندگی بلکه تفسیر زندگی است . از

دیگر ترفند های رئال سازی تلاش نمایش برای پیروی مطلق از تطبیق زمان نمایش با زمان واقعی است .

تماشاگران شاهد یک برش روزانه از درماندگان آسایشگاهی ند . گرچه این وقایع می تواند هرروز تکرار

شود اما به دلیل نبود پیرنگی که به بردار طولی زمان نیاز داشته باشد ، بنظر می رسد که گسست زمانی

در نمایش نداریم و به این ترتیب به واقعگرایی محض نمایش دامن زده می شود – گرچه در پایان

نمایش این یک روز کش می آید و صحنه فرار و پرواز

و مرگ در زمانی نامشخص رخ می دهد – همانطور که گفته شد رئالیسم حاد این نمایش از طریق ترکیب

فیلم مستند و زمان بی گسست نمایش تا حد زیادی به تولید اعتماد به بی طرفی نمایش دامن می

زند .(البته نه کامل زیرا در بخش پایانی سید از آمادگی خود برای اعزام مجدد به جبهه میگوید که با

نابسامانی روحی کل نمایش جور نیست بویژه آنکه در بخش های قبلی مشخص است که این دو خود را

تلف شده می پندارند و بنظر می رسد این بخش از گفتار برای پیشگیری از خدشه دار شدن قرائت رسمی

از منافع ملی به نمایش اضافه شده باشد که البته قابل توجیه است ) . از دیگر ترفند های رئالیسم حاد

نمایش استفاده از افکت هایی ست که موجی شدن اکبر و سید را نشان می دهد اما نکته ی مهم این است

که صداهای سوت خمپاره نه در خارج متن بلکه در ذهن آنان رخ می دهد و به این ترتیب تماشاگر شاهد

رخدادهای درونی رنجوران روحی هم هست و به این ترتیب در متن واقعه قرار می گیرد و خود را از

هرگونه تفسیر بی نیاز می یابد .

بینامتنیت ها :

1 -رمان " پرواز بر فراز آشیانه فاخته " نوشته کین کیسی و فیلم اقتباسی آن " دیوانه از قفس پرید" اثر

میلوش فورمن

2 -نمایشنامه ی " در انتظار گودو" اثر ساموئل بکت

3 -فیلم " آژانس شیشه ای " ساخته ابراهیم حاتمی کیا

4 -سریال – فیلم " اخراجی ها " ساخته مسعود ده نمکی

بخش پرواز و فرار همراه با اتاق شماره 13 – شوک الکتریکی – از نقش های فیلم و رمان پرواز بر فراز

آشیانه فاخته است که به موقعیت دربند بیماران آسایشگاه های روانی می پردازد . تفاوت کار در این است

که در رمان افراد با تمایل خود به آسایشگاه آمده اند ( به جز قهرمان رمان ) اما در اینجا افراد را خانواده

ها یشان بستری کرده اند . انتظار برای آمدن مسئولی که هرگز نمی آید و فراهم آوردن تمهیدات لازم

برای پیشگیری از فرستاده شدن به اتاق شماره 13 از نمایش در انتظار گودو بکت گرفته شده است . اما

در انتظار گودو یک موقعیت فلسفی است و در اینجا یک موقعیت بسیار رئال که به دلیل برآورده نشدن

صبغه ی فلسفی به خود می گیرد. انتقادها از موقعیت فرودست رزمندگان سابق جنگ همان فیلم آژانس

شیشه ای حاتمی کیا ست .اما مطالبات فیلم حاتمی کیا سیاسی است و جناحی درحالیکه تاسف رزمندگان

سابق و جانبازان فعلی در نمایش ، شخصی و خانوادگی است . در بازنمایی و اجرای شعارهای فرهنگیِ

درونمایه ی جنگ ، اکبر و سید دچار دوگانگی شده و اشعار کوچه بازاری عاشقانه وارد شعارهای تهیج

کننده ی جنگی می شود و به این ترتیب اختلاط این دو عنصر( اشعار انقلابی و ترانه های کوچه بازاری )،

فیلم های سریالی " اخراجی ها " را به بینامتنیت شماره 4 تبدیل می کند . طبق این بینامتنیت " مردم

عادی و عامی (حتی اگر به اشتباه وارد جنگ شده باشند ) تحت تاثیر خلوص و قداست جنگ به افراد

cleardot.gif

والاتری تبدیل می شوند . تغییری که در بینامتنیت اخراجی ها در نمایش ایجاد شده است عدم حضور

عنصر والایی و تعالی دهنده است زیرا نمایش اصولا سیاست را به شکل یک عنصر قابل مشاهده و قابل

احتجاج کنار گذاشته است و این ناشی از تمایل نمایش برای بروز رئالیسم حاد است . بهرحال ترکیب

آژانس شیشه ای و اخراجی ها در نمایش قابل توجه است بویژه وقتی با پایان بندی " دیوانه ای قفس

پرید " و آغازِنمایش با فرم " در انتظار گودو " روبرو شویم . به این ترتیب محتواهای نمایش معطوف به

بینامتنیت های ایرانی و رسمی ( آژانس شیشه ای و اخراجی ها ) و شکل نمایش معطوف به بینامتنیت

های شناخته شده ی جهانی ( در انتظار گودو و دیوانه از قفس پرید ) است با این تفاوت که هر چهار اثر

فوق نه بعنوان کولاژ بلکه بصورت بینامتنیت مورد استفاده قرار گرفته و به این ترتیب سرقت ادبی رخ

نداده است

نشانه گذاری ها :

تبدیل شدن خاطرات به نشانه هایی فراتر از خود خاطره خبر از رئالیسم جهت دار می دهد – پاره کردن

روزنامه به نشانه ی دهن کجی به اخبار ، افشای پیراهن فوتبالیست ایتالیایی زیر لباس آسایشگاه به نشانه

ی دیدگاه غیر ایدئولوژیک ( اما نه ضد ایدئولوژیک ) سید یا همان عادی بودن جانباز بر اساس اشتراک

علاقه مندی هایش با همه مردم – به این ترتیب نمایش موفق می شود در ژست های خود قرائت غیر

رسمی و انتقادی ش را مطرح کند . دو شخصیت این نمایش بوسیله ی نشانه هایی ، از جهان عقل –

رنجوری به جهان عقل بازمی گردند . روزنامه های ریز ریز شده که علاوه بر تیک عصبی ، وسیله ای ست

برای به خود آوردنِ طرف مقابل و فرمان ایست خبردار سید ترفندی است برای به خود آوردنِ اکبر .

هردوی این نشانه ها از جهان خارج می آیند و ناظر به وضعیت کنونی و گذشته ی آنان هستند . هر دو

شخصیت تلاش می کنند از طریق کسب حمایت قدرت – آقا و مسئول آسایشگاه – و تولید ایده های

مختلف از سرنوشت محتوم اتاق 13 بگریزند و در فواصل بین تمرین ایده ها سعی می کنند تا از طریق

تمرین پرواز راه دوم – فرار- را هم باز نگهدارند و در فواصل این تمرین های بی حاصل

بیان وضعیت خانواده در شرایط نبود پدران به لحاظ مادی و معنوی و حضوری بیان می شود و اگر وقتی

بماند با احضار شوخی و بی خیالی زندگی را قابل تحمل تر می کنند اما ملاقات با مسئول در میانه ی

نمایش محو شده و حذف می گردد و بجای آن تمرین پرواز طبق مختصات محل نامشخصی انجام می

شود . به این ترتیب با ناامیدی از کسب حمایت قدرت ، اکبر و سید به فکر فرار ( پرواز از فراز تخت

خواب ) می افتند . دوشخصیت نمایش همه این اعمال را در قالبی نظامی وار اجرا می کنند که نشانه

ی وفاداری آنان به انتخاب اولیه شان ( رفتن به جبهه ) است .از ارجاعات نشانه ای دیگر نمایش دادن

مختصات فرود به هواپیمای سوخوی فرضی است . سید چند بار سعی می کند محل فرود را برای اکبر

مشخص کند اما نه روی زمین و نه در هوا جایی برای فرود یافت نمی شود و این به وضوح نشاندهنده

ی بن بست پرواز است که با رفتن اکبر به اتاق 13 تعبیر می شود . حضور تختخواب بعنوان تنها شیئی

داخل صحنه یادآور خواب است . خواب تنها منطقه ای است که رنجوران عقلی را آرامش می دهد

ورویاها می توانند دری بسوی فرار از واقعیت باشند اما جالب است که صحنه ی پرواز از بلندای تخت

( محل وقوع رویا) صورت می گیرد و به این ترتیب فرار به رویایی غیر واقعی تبدیل می شود .

کیوان اصلاح پذیر

شیراز




مطالب مرتبط

آموزش تئاتر به معلولان، فرصتی که به آن توجه نمی‌شود

آموزش تئاتر به معلولان، فرصتی که به آن توجه نمی‌شود

هانیه حسن‌پور: عمده‌ترین نقش و وظیفه سازمان بهزیستی، حرکت در مسیری است که بتواند برنامه‌ها و طرح‌هایی را تدارک ببیند که افراد معلول در مسیر توانمندسازی قرار گیرند. توانمندسازی، مسیری است که با ...

|

نگاهی به نمایش «محسن اثر پروانه»

داستان یک فروپاشی
نگاهی به نمایش «محسن اثر پروانه»

داستان یک فروپاشی

نوید جعفری، «محسن اثر پروانه» نوشته آرمین حمدی پور و کارگردانی رعنا شبانکاره، ادعایی ندارد جز آنکه می خواهد یک تئاتر باشد با همه ملزوماتی که از یک تئاتر سراغ داریم. شاخصه اصلی محسن اثر پروانه آنجاست که ...

|

نظرات کاربران