یادداشت استاد کیوان اصلاح پذیر بر نمایش گاو چرانهای مفرغی:
چنان خشکسالی فتاد در مدرنیته ...
گاو چرانهای مفرغی کار تازه گروه تئاتر پویا به نویسندگی سعید رضا خوش شانس و کارگردانی نوید جعفری تا ۴ بهمن در تماشاخانه استاد هودی به روی صحنه است ،یادداشت تحلیلی استاد کیوان اصلاح پذیر در خصوص این تئاتر را در ادامه بخوانید
تئاتر فارس-کیوان اصلاح پذیر؛ نمایش "گاوچران های مفرغی " نوشته سعیدرضا خوش شانس روی صحنه تئاتر سالن هودی شیراز به کارگردانی آقای نوید جعفری در حال اجراست. و دیگر عوامل آن، برنامه ریز و دستیار کارگردان: افسون حمیدی با حضور: مهرداد نبی زاده و سید یوسف موسوی با معرفی امیر منوچهری، شهره کیافر، علی حبیبی، رها خوشکلام، مهسا علمدار، مه نیا محمودی و مهدی آقاسی
در این جستار تلاش می شود در دو بخش متن و اجرا ( و عمدتا متن ) نمایش را تحلیل کنم .
1- ساختار ظاهری نقش های متن :
متن کاملا استعاری ست . استعاره ها به دو بخش تقسیم می شوند . استعاره های نمایشی و استعاره های ساخته شده توسط نقش های درون نمایشی .
1- الف - استعاره های نمایش
1- الف –1- آشپزخانه
آشپزخانه ی نمایش از کفگیر ، چاقو ، دیگ ، آتش اجاق و ادویه تشکیل شده است . این عناصر از همه مشخصات انسانی بعلاوه ی وظایف سازمانی خود در آشپزخانه برخوردارند و به این دلیل نشانه محسوب نمی شوند بلکه مستقیما محصول درهم آمیزی دو عنصر انسانی و ابزاری هستند که ویژگی های هردو در این کاراکتر ابزار- انسان حفظ شده است . به این ترتیب نویسنده می تواند با استفاده از احساسات و تعقل (که عنصر انسانی است )و کارکرد اشیاء (که ابزاری است ) موجودیت جدیدی بیافریند که استعاره های بالفعل اند . خلق این موجودات مهم ترین و نوآورانه ترین بخش نمایش اند . موجوداتی جدید که تماشاگر یا خواننده نمی تواند بین ابزار بودن و انسان بودن شان مرزی قائل شود و به این ترتیب انسان استعاره ی ابزار می شود و ابزار استعاره ی انسان . دو وجه استعاره در این موجود برابرند و همین نکته است که موجودات ساخته شده را شگفت انگیز ، ترسناک و واقعی نشان می دهد . این استعاره در عین عیان بودن (از نظر عدم امکان تفکیک در لحظه ی نمایش و بروز ) پوشیده می نماید .
1-الف-1-الف اشارات اروتیکی
این ترکیب انسان – ابزار راه را برای اشارات اروتیکی باز می کند . اشاراتی که در وجه انسانی، اروتیکی و در وجه ابزاری، یک ویژگی کارکردی است . این خصیصه باعث می شود تا اروتیسم و اشارات مربوطه زیر چتر بخش ابزاریِ استعاره استتار شوند و در آفتاب بخش انسانی آشکار گردند . خواننده یا بیننده با دریافت پیام اروتیکی ، بصورت خودکار سراغ نیمه ی انسانی موجود انسان – ابزار می رود اما آنها به اعتبار بخش ابزاری خود همچنان به تعمیق و گسترش مفاهیم اروتیکی ودر عین حال به انکار ویژگی اروتیکی مکالمات ادامه می دهند . بنابراین خصیصه ی استعاره ای به نمایش اجازه داده است تا خطوط نامتعارف اجتماعی درباره اروتیسم را دورزده یا از آن بگذرد .
1-الف -1-ب - اشارات جامعه شناسی
آشپزخانه یکی از ارکان فرهنگی اجتماع است . ابزار آشپزی ، ادویه جات ، مزه ها ، طعم ها ، مواد غذایی و نحوه ی عمل آوری آن ها همواره بخش مهمی از فرهنگ عینی اجتماع را تشکیل می دهد و هنوز هم اولین نشانه ایرانی بودن خورشت قرمه سبزی یا کله پاچه و نان سنگک است ! اهمییت این ابزار ، تولید خوراک روزانه است که اهالی جامعه را بر اساس سنت در سه وعده ی روزانه بر سر سفره می نشاند . در این نمایش آشپزخانه هم بعنوان سنت اجتماعی و هم بعنوان سازوکار زندگی مطرح می شود . اما این سنت فقط مربوط به جامعه انسانی نیست بلکه همانطور که گفته شد نقش ها ، انسان یا ابزارصِرف نیستند بلکه انسان – ابزارند و به همین دلیل تاثرات فیزیکی ناشی از کار ابزاری هم به کارکردهای سنت اجتماعی اضافه شده و به این ترتیب راه برای نقد سنت از طریق ابزار باز می شود که متاسفانه نویسنده به اندازه کافی ازاین امکان استفاده نکرده و با وارد کردن استعاره ی درون نمایشی و خروج از منطق انسان – ابزار از گسترش آن جلوگیری کرده است .
1-ب - استعاره ساخته شده توسط نقش های درون نمایشی
1-ب – 1- ورود انسان کامل و بدون استعاره به صحنه
یک زن آبی پوش با شعارهای حزب دموکرات و یک مرد قرمز پوش با شعارهای حزب جمهوری خواه در طرفین صحنه قرار می گیرند و محصولات خود را بعنوان جانشین آب معرفی می کنند . در این وضعیت با استعاره ی آب نه از جانب نمایش بلکه از طرف دو فروشنده ی واقعی روبرو می شویم . کوکاکولا و پپسی نه بعنوان دو نوشیدنی بلکه به عنوان نمادهای چپاول مدرنیته ی وارداتی معرفی می شوند . بنابراین انسان های غیر استعاری ، به ابزارخود (کولاها )هویت استعاری می بخشند اما این هویت دیگر انسان-ابزار نیست بلکه ابزار صرف است . درحالکیه اگر بجای دو انسان دو کولا-انسان داشتیم ، قدرت کشمکش بین عناصر آشپزخانه و کولاها افزایش چشمگیری داشت .
1-ب- 2- کشمکش انسان غیر استعاری و انسان استعاری در نمایش
تقابل این دو انسان غیر استعاری در برابر انسان – ابزار های صحنه ، منطق نمایش را به هم می ریزند و انسان – ابزارها مجبور می شوند با استعاره های دست دوم – کولاهایی که صرفا ابزار هستند و فاقد بخش انسانی اند – بازی کنند و به این ترتیب به دلیل قدرت نابرابر استعاری، از تنش واقعی به دامن تنش های مصنوعی و نمادین سقوط می کنند . صحنه ی ورود کولاها گرچه قرار است اوج نمایش باشد اما به دلیل ناهمجنس بودن نقش ها از نظر استعاری و برتر بودن انسان ها از انسان – ابزارها عملا قدرت کنشِ برابر را حذف و نتیجه ی نبرد را پیشاپیش رقم می زند و سنت نه به دلیل محتوای سنت بودنش بلکه به دلیل فرم استعاره ی دوگانه ی نقش ساخته شده اش ، از مدرنیته ( که انسان کنترل کننده ی ابزار است )شکست می خورد . به بیان دیگر نقش های آشپرخانه نمی توانند خصوصیات دست و پاگیر ابزاری را از خود جدا کنند و به همین دلیل در برابر انسان هایی که مقتدرانه و از موضع آفرینندگان ابزار ، نقش مدرنیته را بازی می کنند شکست می خورند . نحوه ی دیالوگ نمایش هم به این تحلیل منتقد صحه می گذارد زیرا متن ، هیچ منطق متقاعد کننده ای در جریان کشمکش انسان – ابزارها و انسان ها بکار نبرده است و آن ها صرفا مصرف کننده ی صرف کولاها هستند ، بی هیچ کشمکش یا مقاومتی . اگر بجای انسانها نویسنده از خود کولا ها استفاده می کرد می توانست از نقش های ابزار – انسان خود بیشترین بهره را برای تولید کشمکش قابل دوام در صحنه استفاده کند .
1-ج – استعاره آب گوارا –الهه
آب گوارا هم استعاره است اما مانند استعاره – ابزارهای آشپزخانه ، استعاره ای متشکل از دو عنصر الهه و آب است .گرچه بخش انسانی به الهی تبدیل شده است و به این ترتیب راه برخورد یا کنش متقابل را به دلیل ناهمجنس بودن ( الهه – ابزار در برابر انسان – ابزار ) از دست می دهد . او از هند می آید جایی که هرچیزی الهه ی خاص خود را دارد اما آمدنش نه نشانه ی آب بلکه خود آب است . سادگی او ، وارد نشدنش به بحث ها ، تعارف ممتد آب برای خوردن و پختن بی آنکه چیزی طلب کند و مهربانی او جنبه های استعاری و واقعی اش را نشان می دهد . نمایش با خروج عناصر قوی ترنمایش ( انسان های غیر استعاری فروشنده کالاها ) و ورود عنصر استعاری الهه – آب دوباره به تعادل بین نقش ها بازمی گردد و همه چیز طبیعی می شود .
2- لحن نقش ها
بخش مهمی از لحن نقش ها با توجه به بخش ابزاری استعاره ی ترکیبی انسان – ابزار نوشته شده اند به این ترتیب چاقو: دهان دریده و رک گو و پرخاشگر ، کفگیر: سهل گیر، اهل تعامل ، ناتوان در اعمال فشار وتوانا در مخلوط شدن با بقیه و دیگ :لات و معترض و اهل حال معرفی می شود. اما بخش انسانی لحن ها در چاقو : مدیریت زنانه ی آشپزخانه ، کفگیر: ناتوانی جنسی در عین تمایل به عشقبازی و دیگ : مازوخیسم و خودآزاری است .
آتش با زبانی آرکائیک صحبت می کند . آتش مشمول ابزارها نمی شود . لحن او از نظر ابزاری غیر قابل فهم ( زیرا شعله ها قابل دسترسی نیستند ) و از نظر انسانی آرکائیک است ( زیرا آتش از نظر اسطوره ای و علمی اولین پایه گذار آشپزخانه ی انسان ساز محسوب می شود )
ادویه کاری از نظر ابزاری زبان هندی را انتخاب کرده است و از نظر انسانی ضرب المثل بکار می برد زیرا عطر و طعم اش خاطره انگیز است .
3- جایگاه ارزشی نقش ها
تقابل اصلی بین زن - چاقو و مرد- دیگ است . چاقو مواد غذایی را برای پخته شدن خورد می کند و کفگیر-عنین نقش واسطه را بازی می کند . کار این نقش سترون – کفگیر ، فقط هم زدن و جلوگیری از سوختن و هدر رفتن مواد غذایی است که هم برای دیگ و هم برای چاقو ارزش مند است اما مقام او نه تولید کننده مثل چاقو و نه عمل آورنده مثل دیگ بلکه واسطه ای بی ارج و قرب از نظر زایندگی است . ادویه نقش فرعی دارد . آتش در جایگاهی خارج از تقابل ها و در نقش خدای آشپزخانه است . ورود درخشان و داغ او به صحنه همواره به تاریکی و سکوت دیگران می انجامد . او مقدس است و پزنده و سوزاننده . با یک تشر او دعواها خاتمه می یابد و با یک فرمان او دیگ به سوختن شادمانه تن می دهد .
4- داستان
داستان نمایش از نظر پیرنگ ضعیف اما از نظر کشمکش های فرعی قوی است . پیرنگ نمایش عبارت است است :
4-الف – وضعیت عادی شامل کار چاقو ، کفگیر ، دیگ و اجاق برای تولید غذا
4-ب – بحرانی شدن وضعیت از طریق قطع آب
4- ج – ورود کولاها از غرب برای حل بحران آب و حل ظاهری مشکل
4- د – عدم حل بحران پس از حل ظاهری آن وچپاول آشپزخانه فرار کولاها ( همراه با مقاومت بیهوده ی عوامل کولا – زده )
4- ه – ورود آب گوارا از هند و حل بحران آب
مشاهده می شود که نه ورود کولاها محصول کشمکش درونی نمایش است نه ورود الهه -آب گوارا . هردوی این عناصر سازنده و حل کننده ی بحران نمایش ، خارج از متن بوده و بواسطه ی خواب دیدن ِ آتش یا برخورد اتفاقی ادویه با الهه – آب سرگردان در هند وارد می شوند . پس باید نمایش را تمثیلی و به نوعی اپیک وار دید . در نمایش های اپیک حوادث فرعی و کمدی های داخلی مختل کننده ی پیرنگ ، بیش ازخود پیرنگ ارزش دارند و این ارزش بیشتر است که به انهدام پیرنگ و برتری داستانک ها می انجامد. پیام نمایش و آگاهی بخشی حوادث بر عناصر ارسطویی پیرنگ کامل نمایش سلطه دارد . این نوع نمایش ها درعین برقراری ارتباط از طریق شوخی ها عنصر آگاهی را جایگزین همذات پنداری و کاتارسیس ارسطویی نمایش می کنند .
5- نمادها
نقش های نمایش کارکردهای ثانویه ای دارند که صریحا بیان نمی شوند بلکه باید از خلال داستان وبویژه نقش ها دریافت شوند.
5- الف – نمادهای نقش ساخته
5-الف – ا – آتش
آتش با زبان آرکائیک و تا حد زیادی نامفهوم و بی معنای خود نماد آتش اسطوره ای است که هنوز مقام خود را در قسم به اجاق یا چهارشنبه سوری و ... در سنت حفظ کرده است .
5-الف-2- دیگ
دیگ روسیاه نماد کاهلی و درعین حال پرخوری و شکم بارگی است
5-الف-3- کفگیر
کفگیر نماد ناتوانی در عمل مستقیم و سازنده است که فقط می تواند عنصری واسطه باشد
5-الف-4- چاقو
چاقو نماد برش و حمله است . او در همه دعواها دست بالا را دارد .
5-الف – 5- ادویه کاری
ادویه کاری نماد مزه و خوش مزگی است .
اما نکته مهم اینجاست که این نمادها در نمایش چه کاری انجام می دهند . این نقش ها بخوبی ساخته شده و همگی در جای خود قرار دارند و هم استعاره های قدرتمند ترکیبی هستند و هم نمادهای رسا و مستحکم . اما ( اگر نمایش را ارسطویی بدانیم ) این استحکام و زیبایی در دعواهای داخلی که منجر به هیچ حرکت پیش برنده یا حتی پس رونده ای منتهی نمی شود به هدر می روند . به همین دلیل جنبه تزئینی یافته و در تحلیل نهایی در خدمت پیام رسانی مستقیم نمایش قرار می گیرند ( که در صورت اپیکی دانستن نمایش ، بجا و دقیقا سر جای خود هستند )
6- پیام رسانی
همانطور که گفته آمد نمایش بواسطه ی ضعف پیرنگ ناشی از فراروی و بالاتر بودن ظرفیت شخصیت های ساخته شده از داستان نمایش و درگیری نقش ها با هم در جریان نمایشِ خود – و نه داستان نمایش – به نمایش اپیک تغییر ماهیت داده است . در نمایش اپیک همیشه یک پیام نهفته است که ضعف پیرنگ و عوامل ارسطویی از قبیل کاتارسیس را توجیه می کند . عنصر فانتزی در نمایش اپیک نماینده این تفکر است . ممکن است بنظر برسد که پیرنگ ضعیف ، نمایش را تضعیف کرده است اما وقتی هدف نمایش نه القای احساسات و تزکیه و همذات پنداری از طریق احساسات بلکه فاصله گذاری و ایجاد اگاهی باشد آنگاه این پیرنگ ضعیف و آن حکایات شوخی مآبِ متن به خصوصیات سبک اپیک تبدیل می شوند و نمایش ارسطویی را به نمایش مدرن تبدیل می کنند . در این نمایش عنصر آگاهی داده شده همانا پوچی مدرنیسم در همه ابعاد آن اعم از امپریالیستی و انقلابی اش می باشد که در مقابل عرفان شرق ، بی پایه و بیهوده اند .
6- الف – عناصر مدرنیسم
6-الف- ا – ایدئولوژی باستان گرا و بورژوازی کمپرادور
قطع آب نشانه ای از بحران در سنت آرام و آشنای آشپزخانه ست . در آشپزخانه ای که همه عناصر، کارکردی آشنا و جاافتاده دارند وآغاز ، روند و انجام کارآشپزی از پیش مشخص شده است ، با قطع آب وارد بحران می شود . این همان بحرانی است که سنت ها را دستخوش تغییر و دگرگونی کرده و جوامع را به دوران دیگری ( چون از نظر منطق این نمایش جدید بودن با پیشرو بودن ملازم نیست بنابراین از واژه ی " دیگری " بجای " نوین " بعنوان شکل دوران استفاده شده است ) وارد می کند . کولاها در خارج از آشپزخانه تهیه می شوند و بنابراین کمپرادور و وابسته به خارج اند و سود حاصله نیز به خارج می رود . آتش مقدس یا همان رهبر باستان گرای شاهنشاهی ، برای حل بحران بی آبی ورود کولاها را بوسیله ی خواب دیدن – و نه استدلال اقتصادی و منطقی – توجیه می کند .
6-الف-2 : آتش بمثابه ی آریایی گرایی
آب و آتش دو عنصر اساسی از عناصر اربعه اند که در همه سنت ها اساس طبیعت را تشکیل داده و به نوعی مقدس محسوب می شوند . در این نمایش حذف آب منجر به حذف آتش از کارکرد سنتی خود می شود و همین ترس از حذف است که آتش را خواب نما می کند و تن به تسلیم در برابر جایگزین مدرن آب یعنی کولاها می کند . مدافع اصلی کولا ها آتش است . در دوران معاصر " آریا" گراییِ بخشی از طبقه متوسط درحال لاغر شدن ایرانی بعنوان واکنشی احساسی و نه عقلانی در برابر فشارهای وارده به طبقه متوسط با عنصر آرکائیک آتش در نمایش بروز پیدا کرده است . واکنش نمایش دربرابر این واکنش حسی طبقه متوسط ، منفی است زیرا آتش را همدست ورود مدرنیته ی بی مایه و چپاولگر به صحنه ی سنت می داند . همانطور که ایدئولوژی باستان گرایی پهلوی با ورود بورژوازی کمپرادور همراه و همساز بوده است و در اینجا هم نقش آتش در همدستی با کولا فروشان بسیار بارز است .
6-الف -3 : آب گوارا
ورود آب گوارا که بی مزد ومنت آب خالص می بخشد و همه را سیراب می کند به انداختن سفره می انجامد . ماهیت این الهه ی آب و منشاء آب مشخص نیست . گرچه اشاراتی توسط ادویه کاری به رود گنگ در هندوستان می شود . ورود او همانقدر اتفاقی است که ورود کولاها . بهرحال مهم این است که او از شرق می آید و جنبه چپاولگرانه نداشته و بجای آب مصنوعی ، آب طبیعی عرضه می کند . بنابراین نمایش جنبه رومانتیکی اش بارز شده و بازگشت به طبیعت را در برابر ماشینیسم تبلیغ می کند .
6-الف-4: نقش انسان – ابزارها در مواجهه با بحران
گرچه ورود کولاها و گوارا محصول و نتیجه ی ضرورت خشکسالی اند اما هیچکدام نتیجه ی کشمکش داخل داستان نیستند و برخورد انسان – ابزارها نیز با کولاها و گوارا منفعلانه و زودباورانه است . اما آنچه محرز است این ورود ها نمایش را از آن آب و تاب اولیه و برخوردهای موضعی و جنگ و دعوا بین عوامل آشپزخانه دور می کند . در مصرف کولا و آب گوارا همه عناصر نمایش به یکسان مطیع و تابع اند . آنچه مهم است غیر خودی بودن هر دو عامل بحران زدای کولا و گوارا است . کولاها از آنسوی دریاها می آیند و گوارا از هند . این آشپزخانه قادر به تولید راه حل از داخل خود نیست و هیچ کوششی برای تولید آب ندارد . از این نظر نمایش نمی تواند با پیام رسانی اپیک هم رسان باشد زیرا در تئاتر اپیک انسان ها چه شکست بخورند چه پیروز شوند ، در حال تلاش برای پیشگیری از بحران یا حل آن هستند و این تلاش در نمایش انسان – ابزارهای گاوچران های مفرغی غایب است .
6-الف-5: مقاومت از جنس کولاها
یک مقاومت چند خطی در نمایش حاضر است که شامل سخنرانی های چپ گرایان ایرانی در دادگاه های شاه و شعرهای احمد شاملو است . این مقاومت دارای چند ویژگی است
6-الف-5-الف : توسط کفگیر بیان می شود که عنصر پاسیو و عقیم نمایش است .
6-الف-5-ب : بصورت ناگهانی و بی مقدمه بیان شده و فاقد همراهی و فهم سایر انسان – ابزارهای آشپزخانه است
6-الف-5-ج : بسرعت از موضع خود عقب نشینی کرده و مقاومت در برابر کولاها را از بیخ و بن انکار می کند
6-الف-5-واو: از جنس ادبیات آشپزخانه ای نبوده و با ادبیات کولاها مطابقت دارد . انسان – ابزارهای آشپزخانه همانطور که حرف های آتش ، ادویه کاری و صاحبان کولاها را متوجه نمی شوند و نیاز به مترجم دارند ( که معمولا کفگیر وظیفه ترجمه را بعهده می گیرد و در اکثر موارد اشتباه ترجمه می کند ) متوجه حرفها و پیام های رمزی شاعرانه ی مقاومت مدرن هم نمی شوند .
6-الف-5-ی : با توجه به خصایص فوق مشخص می شود که نمایش "گاوچران های مفرغی " برای مقاومت از جنس مدرنیته در برابر هجوم مدرنیته ارزشی قائل نیست و آن نوع مبارزه را بیهوده تشخیص می دهد .
6- ب : جمع بندی پیرنگ از دیدگاه مدرنیته و سنت
اگر از منظر جامعه انگاری به نمایش نگاه کنیم پیرنگ شامل فراز و فرودهای زیر است :
6-ب-1-آشپزخانه در حالت سنتی خود بخوبی کار می کند و درگیری های داخلی آن طبیعی است
6-ب-2-آب قطع می شود و دیگ می سوزد . آغاز بحران اجتماعی
6-ب-3- بین دیگ و کارد برسر سوختن دیگ و نبود آب درگیری می شود
6-ب-4- آتش خواب می بیند که گاوچران های مفرغی آب خواهند آورد . راه حل غربی برای بحران سنتی
6-ب-5- کولا ها از غرب وارد می شوند و بدون مقاومت انسان – ابزارها جنس خود را به اهالی آشپزخانه می فروشند و می روند ( مقاومت در حد حرف و از جنس ادبیات کولافروشان انجام شده و سپس شکست خورده و انکار می شود )
6-ب-6- کولاها به دلیل شیرینی و غلبه ی لذت بر کاربرد ، نمی توانند جایگزین آب در پخت خورشت شوند
6-ب-7- ادویه کاری بصورت اتفاقی الهه ی آب گوارا را در هند پیدا می کند
6-ب-8- گوارا از شرق وارد آشپزخانه می شود و پس از تقدیم آب گوارا و مجانی خورشت پخته شده و سفره انداخته می شود
7- جمع بندی جامعه گرایانه نمایش :
بنابراین نمایش ضمن تایید بحران آب از تغییرات آشپزخانه سنتی به سوی مدرنیته برای حل بحران استقبال نمی کند و راه حل شرقی را ترجیح می دهد . این راه حل نه از طریق نمایندگان مدرنتیه بلکه خلق الساعه و بدون کشمکش از شرق نازل می شود. بنظر می رسد نمایش سعی دارد تا نگاهی پست مدرنیستی به امر بحران های اجتماعی داشته باشد و عامل فرهنگی را بجای مبارزه طبقاتی یا اقتصادی بنشاند . عنصر اصلی در نمایش علاوه بر تاکید بر کارکرد سنتی آشپزخانه ، محکومیت مدرنیته در همه ابعاد عینی و ذهنی آن اعم از تهاجم سرمایه داری یا دفاع روشنفکرانه است .
8- اجرا
باید اذعان کرد اجرا با توجه به توان متن بسیار خوب اجرا شده است . اهم نکات اجرا به قرار زیر است
8-الف – بازی ها
بازیگران فراخور نقش های خود بسیار جاافتاده و دقیق بازی می کنند و احساسات نهفته در متن را آشکار می کنند . همه خصوصیاتی که در بالا ذکر شد توسط بازیگران بخوبی القا می شود گرچه باید پذیرفت بعد از ورود کولاها به صحنه ، انسان-ابزارها به دلیل انفعال متن دچار انفعال در بازی می شوند که البته ناشی از ماهیت متن بوده و نشانه ی ضعف بازیگری نیست. البته بازی کولاها که بسیار درخشان آغاز می شود در پایان افت می کند که آن هم ناشی از عدم وجود کشمکش واقعی در متن است . بدون کشمکش شخصیت ها کاریکاتوری می شوند که البته از خصائص تئاتر اپیک است که در بخش پیشنهادات بحث خواهد شد. دیگ و کارد را باید موفق ترین هنرپیشگان این نمایش دانست .
8-ب – نور
نور در بخش آتش بسیار کار ساز است و بطور کلی از افراط در فرم نورپردازی اجتناب شده و به همین دلیل نور بعنوان یک بازیگر درصحنه خودنمایی می کند
8-ج – دکور
دکور بسیار ساده است و این سادگی به بارز شدن متن و بازی ها کمک شایانی کرده است و ذهن تماشاگر را بیهوده درگیر تجملات نمی کند
9- پیشنهادات
این نمایش به سه دلیل زیر ارسطویی نبوده و باید بصورت اپیک اجرا شود
9-الف - پیرنگ تضعیف شده و عدم وجود کشمکش در حل بحران و ضعف کاتارسیس
9-ب - پیام رسانی از جنس آگاهی بخشی درباره مدرنیته غرب و عرفان شرق
9-ج - حکایات فرعی همراه با درگیری های فانتزی
به دلایل بالا نمایش باید به شکل اپیکی اجرا شود و مثلا قبل و بعد از ورود کولاها وگوارا با فاصله گذاری و شکست صحنه ی طبیعی همراه باشد . اجرای اپیکی ضمن تصحیح برداشت اشتباه تماشاگران و منتقدین بین پیرنگ ضعیف با پیرنگ عمدا تضعیف شده ، می تواند تماشاگران را نیز به صحنه داوری در دو بخش ورود و خروج کولاهای غربی و بخش ورود آب گوارا از شرق بکشاند و به این ترتیب انفعال بازیگران را در این دو بخش با حضور تماشاگران توجیه کند .
28 دیماه 98
شیراز