نقد نمایش:
تحقیر پمپی، نقدی بر نمایش چای راند آخر
حمید نشاط منتقد تئاتر در یادداشتی به بررسی نمایش چای راند آخر به کارگردانی محمد حسین صحرا پور پرداخته است. نمایشی که در تماشاخانه استاد لایق شیراز به روی صحنه رفت.
در ابتدای سخن باید زاویهی نگاه و عناصری را که نقد بر اساس آنها عمل خواهد نمود بیان کرد.
به خلاف تصور عموم بنده قصد ندارم یک عالم ایسم یا حتی نامی از مکتبی در هنر ایرانی را برای مخاطبین قطار کنم بلکه در این نوشتار همچون دیگر نقدهایی که مخاطب از بنده خوانده خواهم کوشید با مفاهیم مستخرج از خود اثر آن را در بوتهی نقد بیازمایم.
اثر در متن به یک ابتذال اجتماعی رایج در این روزها میپردازد: روابط آزاد و بدون قاعدهی اجتماعی که در آن عرف به چالش کشیده میشود موضوع مرکزی اثر است. عرفها و قوانین اجتماعی در اصالت خود مجموعهای از چهارچوبها را میسازند که باعث میشود انسان بقا یابد.
در این اثر نیز شخصیتها با فراروی از عرف که برساخت ارزشی جامعه است مطلق قوانین را در جهت نیل به میل خود متغییر میسازند. تا اینجای کار که محتوای اثر را میبینیم با رخدادی پذیرفتنی روبرو هستیم: بیان یک ابتذال میتواند هنرمندانه آن ابتذال را به پرسش کشیده و درون آن را عیان کند.
اما آنگاه که اثر در منطق دراماتیک خود میخواهد پست مدرنیستی عمل کرده و بعد زمان و مکان را درهم بشکند به دلیل عدم شناخت دقیق منطق درام پست مدرن و زمان و مکان در آن به دام بیان مبتذل (ساختار شکنی بدون شناخت ساختار) ابتذال میافتد و بجای رشد اجتماعی که حاصل بیان فاخر ابتذال و نقد آن است به عادی سازی یک وضعیت ضد ارزش اجتماعی میپردازد.
اگر کارگردان این ضعف متن را دریافته بود و بجای زیبا سازی صحنه با رنگهای سرد و گرم و نماد سازی با خطوط شکسته و ایجاد فضای زنانهی آلوده به خفقان تلاش در تصحیح منطق درام داشت شاید مخاطب مطلب را درمییافت و خسته نمیشد.
دربارهی بازیگری هم باید گفت با توجه به آموزش ندیده بودن بازیگران و عدم حضور صحنهای ایشان به طور کلی بازیای را شاهد نبودیم تا نیاز به نقد آن باشد. البته بیدغدغگی نیز در بازیگران به شدت محسوس بود.
در نهایت با آرزوی موفقیت برای گروه اجرایی امیدوارم روزگاری برسد که نقصان در امور ابتدایی چیستی و چرایی گونههای متفاوت رسانهی تئاتر موضوع درس هنرستان آوینی باشد نه نقد تئاتر.
حمید نشاط