در حال بارگذاری ...
علی‌نقی رزاقی:

گذرگاه شناخت فرهنگ‌ما در مکتب تئاتر است

«هفت رنگ عشق» به نویسندگی و کارگردانی استاد علی نقی رزاقی از ۸ دیماه به روی صحنه می‌رود، از این رو گفت‌‌و گویی با کارگردان این نمایش انجام داده‌ایم که در پی می‌خوانید:

شما روی آثار بزرگان شعر و ادب پارسی مثل نظامی، عطار، مولانا سعدی، حافظ حالا قبل از هر سئوال چرا باز نظامی؟

نظامی فقط شاعر نیست، حکمیی دانشمند است که جاری سخنش از شعر می تراود و بسیار راحت سخن می گوید و شخصیت‌های داستان های او زنده‌اند، من خاطره خوبی از نمایش خسرو  و شیرین و فرهاد داشتم و همچنین احساس می‌کردم که اطلاعات مردم در مورد هفت پیگر بسیار کم است و فقط رگه‌هائی از قصه‌های زیبایش را در کتاب‌های درسی خوانده‌اند.

این داستان‌ها یعنی ادبیات ارزشمند زبان پارسی از دانشگاه ها باید به نگاه عام برسد و همه مردم کوچه و بازار او را و توانش را بهتر بشناسند و جاذبه این داستان می‌توانست پی رنگ کار ارزشمندی برای صحنه تئاتر باشد.

استقبال مردمی  از این اجرا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مردم دوست دارند نمایشی دو ساعت و نیمه را با موسیقی و قصه های زیبا و حرکت‌های هماهنگ همچنین لباس‌ها و خصوصیات‌های هفت کشور جهان آن روز را ببینند و احساس کنند گذری کرده اند به زمانی افسانه‌ای.  نمایش باید مردمی را که از آمدن به سالن  استقبال نمی‌کنند، به دیدن نمایش که تکیه گاه ارزشمند هنر امروز است، تشویق کند تا به سالن بیایند و ساعتی را با داستانی جذاب پشت سر بگذارند.

کمی از هفت بانوی جهان آن روز بگویید!

در طول تاریخ به روش‌های مختلف عنوان شده است که پادشاهان زنان متعدد داشته‌اند و همه زنان به‌حال کسانی که در کاخ بودند غبطه می‌خورد. در حالی‌که زنان به تنهائی در آن کاخ‌ها اسیر بودند و دنیایی بسته داشته اند و این می‌تواند طیفی جهانی داشته باشد و نگاه من ‌این است که هدایای هفت کشور در حقیقت در زندانی طلائی زندگی می‌کنند.

 ما با الگو گرفتن در ساخت دکور از معماری هفت کشور و طراحی لباس‌ها، بدون هیچ توضیحی تماشاگر را با همه این کشورها آشنا می‌کنیم.

 این هفت داستان چگونه با هم در ارتباطند؟

آن‌ها در حقیقت قصه‌ای را برای پادشاه بازگو می‌کنند و به‌نوعی یادآور هزار یک شب هستند، در حالی‌که ما از هزار و یک شب ناریخچه ای قابل یک اثر صد درصد هنری نداریم با وجودی که زمان زیادی از به وجود آمدنش نمی گذرد اما قصه گویان هفت کاخ رنگارنگ هشصدسال قدمت دارند و در قصه گوئی بانوی هر کاخ شاهد تکامل فکری بهرام پنجم (گور) هستیم که گفته می‌شود پادشاهی متفکر و مردمی بوده است.

اجرای این اثر با کارهای قبلی‌تان چه تفاوتی دارد؟

در این اجرا سعی کرده‌ام که ارتباطی راحت و دوستانه با تماشاچی برقرار کنم و بتوانم ا شیوه اجرایی ساده و قابل پذیرش را به اجرا بگذارم، اما تفاوت زیادی با کارها و روش‌های قبلی ندارد.

آیا شیوه بازی گردانی و آدمهای نمایش دارای طراحی خاصی است ؟

داستان‌ها ساده و نکته های گفته شده ارتباط خوبی با مردم برقرار می‌کند اما لباس و طراحی صحنه می تواند بسیار چشمگیر باشد و همین باعث شده که این نمایش جزو پر خرج ترین نمایش‌های ایران در بخش­خصوصی باشد و  انتخاب لباس و دکور بر مبنای پژوهشی خاص است.

چه­مراحلی را برای تهیه آن در نظر گرفتید؟

بانوان متخصص دوخت درباره لباس‌های هر ملیتی تحقیق کرده‌اند، سعی شده که تمام آن طرح‌ها با وضعیت زمان خودش نزدیک باشد به عنوان مثال لباس زنان ایران در دوره ساسانیان براساس همان مدل‌های زمان خودش کار شده است در کشورهای دیگر نیز این چنین است.

عوامل اجرائی به ویژه بازیگران برای رسیدن به اسناد تاریخی و ادبی و زبان شناسی نقش‌هایشان چه مراحلی را گذرانده اند و آیا به نظرات شما نزدیک شده‌اند؟

ما 9 ماه تمرین کرده ایم، بازیگرانی را پرورش داده ایم تا به درک کار نزدیک شوند. اینکه تا چه حد موفق شده اند و به ریزه کاری‌های فرهنگ هند و چین و روسیه و خوارزم و روم و ترکستان نزدیک شده‌اند، باید بگویم سعی خود را کرده‌اند و به نظر من با مطالعاتی که با علاقه انجام داده‌ بسیار نزدیک شده‌اند حتی بعضی از قسمت‌ها سعی شده تا لهجه‌های همان کشورها را داشته باشند.

 تا چه حد به متن و داستان‌های نظامی وفادار بوده اید؟

من سعی کرده ام داستان ها را طوری پیش ببرم که قهرمان داستان، ضد قهرمان نشود. به همین دلیل در معرفی نوشته ام براساس هفت پیکر و بعد اینکه خیلی از داستان‌ها که می بینید در حقیقت شاهکار نظامی در توصیف زیبایی مطرح شده است، اما نمی‌تواند در نمایش کارایی لازم را داشته باشد و باعث مطول شدن داستان و خستگی می شود و بدین سبب در حد بضاعت مورد استفاده قرار گرفته است.

آدم‌های نمایشی شما در دنیای امروز چه حرفی برای گفتن دارند و در کارگردانی اثر چگونه با آن مواجه شده اید؟

تمام داستان‌های جهان حرفش از دیرباز تا امروز گفتن یک پیام است و آن انسان راستین باید چگونه باشد چگونه سعی کند که آدم نما نباشد و همه آنچه که ما می‌دانیم و گفته شده برای روزی است که یک نسل از آن بهره بگیرند.

این داستان‌ها هر کدام یک عشق را با ظرافت تمام مطرح می‌کند و پیام آن پاکی و صداقت است که آرزوی تمام بزرگان، پیامبران و هنرمندان و شاعران است و از سوئی کار بر روی حرکات فرم نیز با توجه به هر کشور و هر ملت جاذبه های کار را بیشتر و بیشتر می‌کند .

اهالی تئاتر این روزها کمتر به سراغ داشته‌های فرهنگی خودمان می‌روند چه صحبتی با آنها دارید؟

 بیشتر نسل امروز و جوانان با استعداد دوست دارند سریع به نتیجه برسند و چون اغلب بدون تجربه لازم دست به کارهای به ظاهر ساده می‌زنند، نیاز به دانستن از فرهنگ خودشان را جدی نمی گیرند. این دانستن به راستی سخت است، زمان می خواهد و پژوهش لازم دارد.

 هفت پیکر پنج­هزار بیت شعر دارد که دو هزار و پانصد تای از آن مربوط به قسمت پیکرهاست باید این شعرها به زبانی ساده نوشته شود و بعد آن را به صورت نمایش نوشت و دوباره از بین شعرها تعدادی را انتخاب کرد تا در حقیقت شاهد داستان و خلوص آن باشیم و متأسفانه این کمتر اتفاق می افتد اما باید بدانیم که گذرگاه ما از شناخت فرهنگ مان در مکتب تئاتر است تا خودمان را نشناسیم حرفی تاثیر گذار در هنر تئاتر نخواهیم داشت اما خوشبختانه کسانی هستند که د با عشق زیاد این مسیر را طی می‌کنند. یعنی از شعر زیبا و داستان قشنگ به حیطه تئاتر گام می گذارند تا حرف زیبایی از خودمان را برای شناخت ارزشهایمان بزنند.

 «هفت رنگ عشق» کاری ازگروه تئاتر آزاد شیراز نوشته و کارگردانی علی نقی رزاقی با همکاری موسسه هفت آسمان از 8 دیماه در تالار احسان روی صحنه می‌رود.




نظرات کاربران