در حال بارگذاری ...

سکوتی طولانی

یادداشت نوید جعفری بازیگر و کارگردان تئاتر در سوگ درگذشت دو تن از هنرمندان تئاتر فارس ، محمود عالیشوندی و بهاره شفیعی سروستانی

سکوتی طولانی ...
واقعا میتوان حرفی زد ؟ چیزی نوشت ؟ بعد از فوت ناباورانه ملیکا ، باران کوچکمان ، بعد رفتن آرمین و محمد بعد از از دست دادن ناباورانه اینهمه انسان در هجوم سیل ، چرا اندوه ما تمامی ندارد؟
اینقدر داغ دیدیم و غم دلمان را شکسته که دیگر بهت زده نمیشویم ، آهی و دیگر هیچ 
محمود عالیشوندی ستاره ای بود در بدترین زمان ممکن ، در دوران سیاهی که فرهنگ و هنر در اوج زوال دولتی بود و همه در کنجی خزیده بودیم حضور او به عنوان یک مدیرکل دولتی و سکانداری فرهنگ و هنر فارس در حکم معجزه بود.
هنر جزئی از زندگی اش بود .
او کاری کرد که سمت جایش را به رفاقت داد و گفتگو جایگزین توقع شد ، دوران کوتاه مدیریتش به واسطه زدو بند معدود کسانی که ان روزها در اداره منافعشان در خطر بود زیاد طول نکشید اما توقع در ما ایجاد کرد که مدیرکل باید تئاتر ببیند ، موسیقی بشوند به دیدار هنرمندان برود و صاحب نظر باشد ، تفکری که پس از رفتنش هم ادامه یافت و به شکلی جزوی از ملزومات مدیریت فرهنگی شد که خوشبختانه تا امروز ادامه دارد.

همه ما وامدار مهربانی و رفاقت او هستیم که از همان آغازین روزهای حضورش در مسند مدیرکلی فرهنگ و ارشاد فارس با حضور در جمع های مختلف هنری و گفتگو با هنرمندان از درد دل هایشان با خبر شد و تمام توانش را بر اصلاح آنچه پس از دوران طلایی دکتر همافر به دست فراموشی سپرده شده بود به کار بست.

به دیدار هنرمندان و فرهنگ ورانی رفت که سالها در کنج خانه کسی سراغی از ایشان نمی گرفت ، محمود عالیشوندی امید را دوباره مهمان خانه دل فرهنگ و هنر فارس کرد.
بهاره شفیعی اما از جنس خودمان بود ، نوشت ، کارگردانی کرد زیر پرو بال جوانانی مشتاق را گرفت ، منطقی و مهربان از جنس گفتمان و گفتگو و میلی عظیم برای آگاهی ، جستجو ، خواندن و تلاش برای همه و خصوصا در حوزه زنان .

آنچه بیش از هر زمان دیگری در خاطر ما می ماند حضور تاثیرگذاری بود که در هر سمت و فضایی دلش برای کار برای تئاتر می طپید و در خاطر ندارم که گاهی عصبانیتش را دیده باشم حتی در اوج خستگی ها و سنگ اندازی ها و مشکلات .
در چند دوره برگزاری جشنواره هرچند عنوان کوچک کارشناس تئاتر بر دوشش بود اما سنگ های بزرگی را برداشت که بزرگترهایش جراتش را نداشتند و از زمانی که خبر پرکشیدنش را شنیده ام همه آن شب ها و روزها را مرور می کنم.
وقتی شب قبل از اختتامیه ساعت دو نیمه شب دیدم در اداره بدون کفش در حال ساماندهی برنامه هاست و فهمیدم از شدت کار پایش تاول زده است.
اینها خیال نیست ، به رسم خوب گفتن پشت سر رفتگان نیست ، واقعیتی گفتنی است.
حتی وقتی معاون فرهنگی هم بود باز دلش با هنری ها بود. 
وقتی کاندید شورای شهر شد باز حاصر نشد زیر بلیط هیچ جناحی برود ، خواست بهاره شفیعی هنرمند و حافظ شیراز باشد .

حالا درب اتاقش که روبری اتاق ماست در اداره فرهنگ و ارشاد بسته است ، دلتنگ و غصه دار ترمان می کند که نیست که دیگر نمی توان باور نکرد و چشم داشت به اینکه می آید ، از اتاقش عطر بهار نارنج و گل نرگس فضای راهرو را پر می کند ، او رفته است و هیچ رفته ای باز نیامده است.
جایشان در این بهاری که بهار را از ما گرفته بدجوری خالی است ، زخم های ما انگار قرار نیست تا ابد خوب شود.
 روحتان قرین آمرزش ، یادتان سبز 




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش سیاه بازی «خواستگاری کتی ۲۰۲۰»

سیاه بازی در خاطره ابوریحان
نگاهی به نمایش سیاه بازی «خواستگاری کتی ۲۰۲۰»

سیاه بازی در خاطره ابوریحان

نمایش سیاه بازی «خواستگاری کتی ۲۰۲۰» به نویسندگی و کارگردانی علی ثابت در تماشاخانه ابوریحان میزبان علاقه مندان است، نوید جعفری کارگردان و منتقد تئاتر و سینما در یادداشتی به نقد و بررسی این نمایش پرداخته است.

|

نگاهی به اجرای هملت، به کارگردانی آرمین حمدی پور

در جستجوی تئاتر در جستجوی هملت
نگاهی به اجرای هملت، به کارگردانی آرمین حمدی پور

در جستجوی تئاتر در جستجوی هملت

نوید جعفری؛* آرمین حمدی پور از جمله کارگردانان های جوانی است که تمامی کارهایش را دنبال کرده‌ام. دیدن اولین تجربه هایش بصورت اتفاقی تا دیدن کارهای اخیرش بصورت عمدی ، تجربه جالبی است از طی شدن مسیری ...

|

نظرات کاربران